محل تبلیغات شما

امشب خیلی به کفتر فکر کردم و عکساشو دیدم و ظبت صدا های خیانتاشو پیام ها  ی نامردیاشو دیدم هشت ساعت سر کار بودم به یادش فقط که چرا این همه نامردیشو فقط برای منی که خیلی دوسش داشتم کرد از برادراش و پدرو مادرش بیشتر دوسش داشتم

دیشب جا مغازه دیدمش رسوندمش سر تمرینش نمیدونم چرا دیگه دلم نمیخواد ببینمش دیگه حسی ندارم بهش دستشو گرفتم دیگه بدم میامد رضا غروبش سوار ماشینم بود تا گفت اون اومد سریع رضا رو پیاده کردمو رفتم

اونقدرا هم بد نبودم مطمينم دلت برام تنگ میشه

باز این پاییز لنتی که عاشقشم داره میاد

کفتر بالاخره بزرگ شدو شد اون چیزی که من میخواستم ولی شاید دیگه به دردم نخوره چون اوج شروع شدن مشکلات

رضا ,دوسش ,فقط ,سر ,خیلی ,بدم ,ندارم بهش ,حسی ندارم ,دیگه حسی ,ببینمش دیگه ,بهش دستشو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویا را بنگار و پروازش را دکلمه کن... Information