محل تبلیغات شما
یه شب کفتر اومد پیشم بهم گفت میخوام تابستان بریم دریا گفت خوبیاتو میخوام جبران کنم

گفت یه شب پایگاه جلسه بود دیزی دادیم مصطفی کل ظرفا رو برا من گذاشت تنهایی شستمش و همه رو برد فوتبال منو نبرد گفتم برای کسی وقت بزار که برات وقت بزاره کلی زورش اومده بود گفت از این به بعد میخوام بپیچونمش منو خوشحال کرد گفت سال دیگه کلیدو جلوش میندازم اومده بود پیشم تنقلاتو ببره روزش براش شارژ فرستادم ظهر هم رسوندمش زمین فوتبال گفت دنبال علی هم رفتیم

حالا جالب اینجاست که فرداش دو روز بعد بهش زنگ زدم گفتم کارت دارم سریع زنگ زد گفت بیام با پدرم بیرون بود گفتم بیاد پاور بانکمو ببره امتحان کنه سالمه یا نه سریع اومد و گوشیش یک درصد شارژ داشت دو تا باطری رو پر کرد از خدا خواسته چون شارژرش دست خودش نبود دست رضا بود

ولی دیگه بزرگ شده شاید دیگه به دردم نخوره چون مشکلات خودش زیاد میشه

ولی چه جنگ هایی این مدت 5 سال باهاش کرده بودم

اونقدرا هم بد نبودم مطمينم دلت برام تنگ میشه

باز این پاییز لنتی که عاشقشم داره میاد

کفتر بالاخره بزرگ شدو شد اون چیزی که من میخواستم ولی شاید دیگه به دردم نخوره چون اوج شروع شدن مشکلات

رو ,چون ,گفتم ,میخوام ,نخوره ,وقت ,به دردم ,دردم نخوره ,دیگه به ,شاید دیگه ,اومده بود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دختر یکه